صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4522

1. برانگیزد غبار از مغز جان درد

2. برآرد گرد از آب روان درد

3. که می گیرد عیار صبرها را

4. اگر گیرد کناری از میان درد

5. تو مست خواب و ما را تا گل صبح

6. سراسر می رود در استخوان درد

7. نمی دادند درد سر دوا را

8. اگر می داشتند این ناکسان درد

9. به درد آمد دلت از صحبت من

10. ندانستی که می باشد گران درد

11. به دنبال دوا سرگشته زانم

12. که در یک جا نمی گیرد مکان درد

13. همان دردی که ما داریم خورشید

14. چو برگ بید می لرزد ازان درد

15. اگر بازوی مردی را بگیرد

16. نخواهد کرد دست آسمان درد

17. اگر هر موی صائب را بکاوند

18. فتاده کاروان در کاروان درد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در پای تو تا زلف چلیپای تو افتاد
* بس دل که از این سلسله در پای تو افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تا شانه صفت چنگ زدم بر سر زلفت
* گه عقده گشاینده گهی نافه فروشم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* همه عالم به تماشای تو شادند آری
* نومه عیدی و روی تو گل نوروزی است
شعر کامل
کمال خجندی