صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4615

1. گرچه از جان نیست چیزی بابدن نزدیکتر

2. باشد آن جان جهان ازجان به تن نزدیکتر

3. می کشم دوری ز حیرت ،ورنه با یوسف بود

4. چشم چون دستار من از پیرهن نزدیکتر

5. خال باآن قرب ازان لبهادهن شیرین نکرد

6. تلختر هر کس به آن شیرین دهن نزدیکتر

7. پرده شرم است مانع ،ورنه چشم پاک من

8. باشد از شبنم به آن گل پیرهن نزدیکتر

9. نعل لیلی رادر آتش وحشت مجنون گذاشت

10. از رمیدن شد بر جانان راه من نزدیکتر

11. چون عزیز مصر باغربت مدارا کن که هست

12. پله غربت به دولت از وطن نزدیکتر

13. گر چه با فانوس باشد درته یک پیرهن

14. هست با پروانه شمع انجمن نزدیکتر

15. از سخن دست سلیمان تکیه گاه مور شد

16. قرب را راهی نباشد از سخن نزدیکتر

17. می شود بی دست وپایی شهپر پرواز رزق

18. آب این چاه است بی دلو ورسن نزدیکتر

19. از جوانان گرچه نبود دور مرگ ،اما بود

20. موی چون کافور پیران باکفن نزدیکتر

21. صائب از پاس ادب گردید ازان زلف دراز

22. دست کوتاهم به آن سیب ذقن نزدیکتر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پشیمانی ندارد خنده بر وضع جهان کردن
* ندارد گریه در پی خنده ای کز زعفران خیزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
* تو خوب تر ز ماهی، من اشتباه کردم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن
* تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را
شعر کامل
سعدی