صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4624

1. چشم مارا صبح پیری شد شکر خواب دگر

2. قامت خم شد کمند عمر را تاب دگر

3. خواب غفلت خانه در چشم گرانجانی که کرد

4. می شود شور قیامت پرده خواب دگر

5. از دل چاک است ما را قبله حاجت روا

6. رو نمی آریم هر ساعت به محراب دگر

7. شسته ایم از عالم اسباب ما هرچند دست

8. حلقه بر در می زند هر لحظه سیلاب دگر

9. گر چه پیری قامت ما را کمان حلقه ساخت

10. بهر سرگردانی ماگشت گرداب دگر

11. گرچه پیری برد گیرایی ز دست اختیار

12. هر سرمو گشت برتن نبض بیتاب دگر

13. گرچه در جمعیت اسباب پریشانی است جمع

14. می پرد چشمم همان در جمع اسباب دگر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنین است کردار گردون پیر
* گهی چون کمانست و گاهی چو تیر
شعر کامل
فردوسی
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* علم دولت نوروز به صحرا برخاست
* زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
شعر کامل
سعدی