صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 463

1. ز سختی های عالم قانعان را هست لذت ها

2. هما را استخوان در لقمه باشد مغز نعمت ها

3. شکست عشق را از صبر بر خود مومیایی کن

4. که در کشتی شکستن خضر را درج است حکمت ها

5. به چشم هر که از نور بصیرت بهره ای دارد

6. جواهر سرمه بینش بود، گرد کدورت ها

7. زلیخاست اگر برداشت از یوسف، تو چون مردان

8. مده از دست تا ممکن بود دامان فرصت ها

9. ز لنگر شهپر پرواز کشتی غوطه در گل زد

10. مکن پیوند تا ممکن بود با پست فطرت ها

11. به کف تا رشته تابی هست از بینایی ظاهر

12. مشو غافل ز نظم گوهر شهوار عبرت ها

13. چو بی مغزان مکن در سایه بال هما منزل

14. که باشد پرده روی شقاوت این سعادت ها

15. ز دولت صلح کن زنهار با امنیت خاطر

16. که در دنبال خواب امن باشد چشم دولت ها

17. بلا بر اهل ایمان می شود نازل کز انگشتان

18. به انگشت شهادت می رسد زخم ندامت ها

19. چه دریاهای خون می شد روان از چشم مظلومان

20. مکافات عمل را چشم اگر می بست رشوت ها

21. شراب تلخ دارد عیش شیرین در قفا صائب

22. مگردان رو ترش از باده تلخ نصیحت ها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
* وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
شعر کامل
مولوی
* به پوشیدن ستر درویش کوش
* که ستر خدایت بود پرده پوش
شعر کامل
سعدی
* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ