صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 474

1. چسان گردد تهی از عقد گوهر سینه دریا؟

2. که هر موج خطر قفلی است بر گنجینه دریا

3. ندارد تربیت تأثیر در دلهای ظلمانی

4. که عنبر را نسازد پخته جوش سینه دریا

5. تپیدن گوهرم را قطره سیماب می سازد

6. چو می افتم به فکر صحبت دیرینه دریا

7. به وصل گوهر شهوار آسان نیست پیوستن

8. که هر گرداب باشد مهر بر گنجینه دریا

9. دل پر خون مرا آزاد کرد از قید خودبینی

10. که شوید عکس را از چهره ها آیینه دریا

11. میندیش از غبار معصیت با رحمت یزدان

12. که گردد صاف سیلی از سینه بی کینه دریا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این گردباد نیست که بالا گرفته است
* از خود رمیده ای است که صحرا گرفته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل گم کرده در این شهر نه من می‌جویم
* هیچ کس نیست که مطلوب مرا جویان نیست
شعر کامل
سعدی
* کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را
* کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی