صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4858

1. از تماشای پریشان جهان دلگیر باش

2. واله یک نقش چو آیینه تصویر باش

3. چو تو بیرون آمدی از بند و زندان لباس

4. سر به سر روی زمین گوخار دامنگیر باش

5. خصم روگردان چو شد از زخم او ایمن مشو

6. واقف پشت کمان بیش از دم شمشیر باش

7. رزق صرصر می شود آخر چراغ عاریت

8. از فروغ فروزان همچو چشم شیر باش

9. شیر خالص می شود هر خون که اینجا می خوری

10. چند روزی صبر کن میراب جوی شیر باش

11. از حدیث راست رو گردان مشوچون بیدلان

12. چون هدف ثابت قدم در رهگذار تیر باش

13. سیر چشمی هر که را دادند نعمتها ازاوست

14. گر تو عاشق نعمتی جویای چشم سیر باش

15. تا بخندد بر رخت پیشانی منزل چو صبح

16. هم به همت، هم به دست و پای در شبگیر باش

17. از گرفتاری مشو غافل در ایام نشاط

18. گر به گلشن می روی چون آب با زنجیر باش

19. تا چو خضر نیک پی از زندگانی برخوری

20. هر کجا افتاده ای بینی پی تعمیر باش

21. مرد نیرنگ خزان و نوبهاران نیستی

22. در بساط خاک، صائب غنچه تصویر باش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صورت یوسف نادیده صفت می‌کردیم
* چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت
شعر کامل
سعدی
* صفای باده روشن ز جوش سینه اوست
* تو چاره ساز خودی آسمان چه خواهد کرد؟
شعر کامل
رهی معیری
* سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
* تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
شعر کامل
سعدی