صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4902

1. می کند برتن گرانی سرچو می افتد ز جوش

2. چون سبوخالی شد ازمی بار می گرددبه دوش

3. صحبت اشراق راتیغ زبان درکار نیست

4. صبح چون گردید روشن شمع می گردد خموش

5. می شود دست نوازش باعث آرام دل

6. خشت اگر مانع تواند شد خم می را ز جوش

7. در سخن لب جلوه زخم نمایان می کند

8. می شود تیغ دودم هرگاه می گردد خموش

9. صبح آگاهی شود گفتم مراموی سفید

10. پرده دیگر فزون شد برگرانیهای گوش

11. بازی جنت مخور، کز بهر عبرت بس بود

12. آنچه آدم دید ازان گندم نمای جو فروش

13. شورش عشق است درفرهاد از مجنون زیاد

14. سیل در کهسار صائب بیشتر دارد خروش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کو مطرب عشق چست دانا
* کز عشق زند نه از تقاضا
شعر کامل
مولوی
* از شمع سه گونه کارآموزم
* می گریم و می گدازم و می سوزم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* مرا به ساده دلی های من توان بخشید
* خطا نموده ام و چشم آفرین دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری