صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4959

1. شود دیوانه آخر هر که سودایی است همراهش

2. سر از صحرا برآرد هرکه صحرایی است همراهش

3. نسازد گرم چشم خود مگر در دامن منزل

4. سبکسیری که چون خورشید تنهایی است همراهش

5. توکل میکند پوشیده چشمان را نگهداری

6. به چاه افتد درین ره هر که بینایی است همراهش

7. به آن خورشید سیما همسفر گشتم، ندانستم

8. که تنها می رود هرکس که هر جایی است همراهش

9. نهان سرکرد دل راه سرزلفش ،ازین غافل

10. که آتش در شب تاریک، رسوایی است همراهش

11. به چشم دوربینان چون پلنگ آید غزال من

12. زبس کز هر طرف چشم تماشایی است همراهش

13. ز نور علم صائب شب شودازروز روشنتر

14. ندارد شمع حاجت هرکه دانایی است همراهش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند که در سینه غم عشق نهان کن
* در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* جهانی ز پیری شده نوجوان
* همه سبزه و آبهای روان
شعر کامل
فردوسی
* سخن گوی دهقان چو بنهاد خوان
* یکی داستان راند از هفتخوان
شعر کامل
فردوسی