صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 497

1. گر نبینیم به خلوت رخ چون ماه ترا

2. کسی از ما نگرفته است سر راه ترا

3. غیر می خوردن پنهان همه شب با اغیار

4. نیست تعبیر دگر، خواب سحرگاه ترا

5. گر چه صد شیشه دل پیش تو بر سنگ زدند

6. نشنید از دل چون سنگ، کسی آه ترا

7. برنداری به نگه دلشده ای را از خاک

8. که به مژگان همه شب پاک کند راه ترا

9. نور آیینه فزون می شود از خاکستر

10. ابر خط کم نکند روشنی ماه ترا

11. هر چه در خاطر من می گذرد می دانی

12. غافل از خویش کنم چون دل آگاه ترا؟

13. آن مهی یک شب و سی شب بود این مالامال

14. نسبتی نیست به مه،جام شبانگاه ترا

15. غیر افسوس نهال تو ندارد ثمری

16. باد پیوسته به دست است هوا خواه ترا

17. بحر مواج بود عالم از آغوش امید

18. تا که در هاله آغوش کشد ماه ترا؟

19. نیست ممکن که نگردد دلش از درد دو نیم

20. هر که صائب شنود ناله جانکاه ترا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار
* بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* بخت سبزی ز خدا همچو حنا می خواهم
* که بمالم رخ پر خون به کف پای کسی
شعر کامل
صائب تبریزی
* باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
* سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
شعر کامل
مولوی