صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4992

1. نکشیدیم شبی سیمبری در بر خویش

2. دست ماهمچو سبو ماند به زیر سر خویش

3. نیست پروانه من قابل دلسوزی شمع

4. مگر ازگرمی پرواز بسوزم پر خویش

5. گردن شیشه می حکم بیاضی دارد

6. که کسی از خط پیمانه نپیچد سر خویش

7. چند مژگان تو بااهل نظر کج بازد؟

8. هیچ کس تیر نینداخته بر لشکر خویش

9. نیستی اخگر، ازین پرده نیلی بدر آی

10. چند در پرده توان بود زخاکستر خویش؟

11. کشتی خویش به ساحل نتوانی بردن

12. تادرین بحر فلاخن نکنی لنگر خویش

13. چون به بیداری ازان روی نظر بردارد؟

14. آنکه در خواب نهد آینه زیرسرخویش

15. خبر از مستی سرشار ندارد صائب

16. هرکه مستانه نزد در دل خم ساغر خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به نام خداوند خورشید و ماه
* که او داد بر آفرین دستگاه
شعر کامل
فردوسی
* از گلوی خود بریدن وقت حاجت همت است
* ورنه هر کس گاه سیری پیش سگ نان افکند
شعر کامل
صائب تبریزی
* از گشایش نبود بهره تهی مغزان را
* پسته پوچ محال است که خندان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی