صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5064

1. همچون کمان سخت ز طبع غیور خویش

2. آسوده از کشاکش خلقم ز زور خویش

3. از آفتاب اگر به سرم تاج زر نهند

4. سر درنیاورم به فلک ازغرور خویش

5. چون کرم شبچراغ،زراندودآتشم

6. مستغنی ازستاره و ماهم زنورخویش

7. حیرات مرا به عالم وحدت کشیده است

8. نتوان زمن گرفت به کثرت حضور خویش

9. سیلاب با تلاطم دریا چه می کند؟

10. پروای شور حشر ندارم ز شور خویش

11. نه تاب وصل دارد و نه طاقت فراق

12. درمانده ام به دست دل ناصبور خویش

13. صائب مرا به عالم بالا دلیل شد

14. در زیر بار منتم از فکر دور خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
* خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد
شعر کامل
مولوی
* کجا روم که بمیرم بر آستان امید
* اگر به دامن وصلت نمی‌رسد دستم
شعر کامل
سعدی
* رنگ بر روی سهیل از عرق شرم نماند
* این چه رنگ است که آن سیب ز نخدان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی