صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 507

1. از نظر کرد نهان خط رخ آن مهوش را

2. پردگی ساخت شب دل سیه این آتش را

3. چون برآید نفس از سوختگان در بزمی

4. که نمک سرمه آواز شود آتش را؟

5. زاهد خشک برآورد مرا از مشرب

6. چون سفالی که کند جذب، می بی غش را

7. آه در سینه من محنت پیری نگذاشت

8. که کمان دل تهی از تیر کند ترکش را

9. خصم سرکش شود از راه تحمل مغلوب

10. خاک خاموش به از آب کند آتش را

11. پرده تیرگی دل نشود رخت سفید

12. چه دهی عرض به صراف، زر روکش را؟

13. در شبستان لحد تلخ نگردد خوابش

14. هر که در زندگی از خاک کند مفرش را

15. نبرد زخم زبان سرکشی از طینت عشق

16. چون خس و خار شود بند زبان آتش را؟

17. بر سر رحم نیامد به زر و زاری و زور

18. به چه تدبیر کنم رام، من آن سرکش را؟

19. هر کجا اهل دلی نیست مزن دم صائب

20. نتوان خواند به هر کس سخن دلکش را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیب را بو کرد موسی جان بداد
* بازجو آن بو ز سیبستان کیست
شعر کامل
مولوی
* می حرامست ولیکن تو بدین نرگس مست
* نگذاری که ز پیشت برود هشیاری
شعر کامل
سعدی
* باور مکن که صورت او عقل من ببرد
* عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست
شعر کامل
سعدی