صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5093

1. حضوری داشتم شب با خیالش

2. که در خاطر نمی آمد وصالش

3. پریرویی که من جویای اویم

4. اشارت بر نمی دارد هلالش

5. گل از شبنم کند در یوزه چشم

6. که گردد محو خورشید جمالش

7. کند درلامکان خاکسترش سیر

8. به هر خرمن که زد برق جلالش

9. به چندین رنگ هرساعت برآید

10. بهار از انفعال رنگ آلش

11. اگر گوهر شود همچشم با او

12. دهد گرد یتیمی خاکمالش

13. ازان رخسار چون گل چشم بد دور

14. که از شبنم بود عبن الکمالش

15. الفها سینه شهباز دارد

16. ز شرم چهره پر خط و خالش

17. زبان شکر جای سبزه روید

18. به هر جا سایه اندازد نهالش

19. به صحرا افکند چون نافه مشک

20. ز وحشت سایه را وحشی غزالش

21. به کف دارد کمند آسمان گیر

22. زمین از سایه نازک نهالش

23. کلاه از فرق گردون می رباید

24. سر هر کس که گردد پایمالش

25. به چشم ذره شب را روز کرده است

26. فروغ آفتاب بی زوالش

27. دل آیینه ها راآب کرده است

28. ز شوخی برق حسن بی مثالش

29. که دارد زهره تکلیف ،صائب ؟

30. نیابد بی تکلف گر خیالش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
* ز جام وصل می‌نوشم ز باغ عیش گل چینم
شعر کامل
حافظ
* چه بندی دل اندر سرای سپنج
* چه یازی به رنج و چه نازی به گنج
شعر کامل
فردوسی
* با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است
* با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی