صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5145

1. به که نطق خویش ازاهل زمان دارم دریغ

2. نغمه داودی ازآهن دلان دارم دریغ

3. حرفهای راست را چون تیر در دل بشکنم

4. این خدنگ راست رو را از کمان دارم دریغ

5. در خور بی جوهران گوهر به بازار آورم

6. حرف جوهردار از تیغ زبان دارم دریغ

7. گوش گل از پرده انصاف چون مفلس شده است

8. به که من هم نغمه رااز بوستان دارم دریغ

9. در نقاب خامشی یک چند رو پنهان کنم

10. بکر معنی را ازین نامحرمان دارم دریغ

11. دیده یوسف شناسی نیست درمصر وجود

12. به که جنس خویش را از کاروان دارم دریغ

13. گوهر من بی بها و اهل عالم مفلسند

14. گوهر خود را ز چشم مفلسان دارم دریغ

15. من که شهری تر ز مجنونم درآیین جنون

16. چون سر خود را زسنگ کودکان دارم دریغ؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاطری معمور کردن، از دو عالم خوشترست
* گنج را در دامن ویرانه می ریزیم ما!
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
* رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
شعر کامل
حافظ
* نیلوفر ریاض ریاضت رخ من است
* از سیلی که می‌خورم از دست روزگار
شعر کامل
محتشم کاشانی