صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5426

1. چند از غفلت به عیب دیگران گویاشوم

2. سرمه ای کو تا به عیب خویشتن بینا شوم

3. غیرتی کو تا ز خود آتش بر آرم چون چنار

4. تا به چند از بی بری بارچمن پیراشوم

5. چون کمان از خانه آرایی ندیدم حاصلی

6. وحشتی کو تا جدا از خود به منزلها شوم

7. از گرانجانان چو کوه قاف ایمن نیستم

8. گرنهان از دیده ها در خلوت عنقا شوم

9. همچو پیکان باشد از آتش کلید قفل من

10. غنچه گل نیستم کز هر نسیمی واشوم

11. دستگیری کن مرا ساقی به یک رطل گران

12. تا سبکبار از غم دنیا و مافیها شوم

13. ناتمامان چون مه نو یاد من خواهند کرد

14. از نظر روزی که چون خورشید ناپیدا شوم

15. سنگ طفلان است دامنگیر مجنون مرا

16. ورنه من هم می توانم سیل این صحراشوم

17. لنگری کو تا چو گوهر جمع سازم خویش را

18. چون حباب و موج تاکی خرج این دریا شوم

19. فکر شنبه تلخ دارد جمعه را بر کودکان

20. من چسان غافل به پیری از غم فردا شوم

21. می شمارد چرخ بی انصاف صبح کاذبم

22. گرزنور صدق روشن چون ید بیضا شوم

23. در گلستان که شبنم مهر از لب برنداشت

24. چون زر گل چند خرج خنده بیجاشوم

25. همچنان از خلق طعن خودنمایی می کشم

26. با زمین هموار اگر صائب چو نقش پا شوم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شانه شمشاد را دست نگارین می کند
* بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو خورشید تیغ از میان برکشید
* سپاه شب تیره شد ناپدید
شعر کامل
فردوسی
* مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
* که روی مردم عالم دوبار باید دید
شعر کامل
صائب تبریزی