صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5451

1. ما که سطر کهکشان از لوح گردون خوانده ایم

2. در خط دیوانی زنجیر، عاجز مانده ایم

3. در سر بازار محشر دست ما خواهد گرفت

4. در مصاف آرزو دستی که بر دل مانده ایم

5. رنجش بیجا گل خودروی باغ دوستی است

6. ورنه ما کی دشمن خود را ز خود رنجانده ایم؟

7. عقده می افتد به کار غنچه گل از نسیم

8. در گلستانی که ما سر در گریبان مانده ایم

9. چشم کوته بین تمنای قیامت می کند

10. ما ز پشت این نامه را نوعی که باید خوانده ایم

11. این زمان در ضبط اشک خویش صائب عاجزیم

12. ما که از دریا عنان سیل را پیچانده ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن
* گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
شعر کامل
مولوی
* که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
* خطا بود که نبینند روی زیبا را
شعر کامل
سعدی
* آرزو در طبع پیران از جوانان است بیش
* در خزان هر برگ چندین رنگ پیدا می کند
شعر کامل
صائب تبریزی