صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5469

1. ما چو صبح از راست گفتاری علم در عالمیم

2. محرم آیینه خورشید از پاس دمیم

3. از گرانقدری درین دریا گره گردیده ایم

4. ورنه چون آب گهر ما فارغ از بیش و کمیم

5. سروآزادیم بر ما بی بریها بار نیست

6. با کمال تنگدستی تازه روی و خرمیم

7. خواهد افتادن به فکر ما سلیمان زمان

8. گر به دست دیو نفس افتاده همچون خاتمیم

9. در دل سنگین او داریم راهی چون شرار

10. گر به ظاهر در حریم وصل او نامحرمیم

11. دست افسون است برگ ما و بار دل ثمر

12. ما درین بستانسرا گویا که نخل ماتمیم

13. پرده برداریم اگر از داغ عالمسوز عشق

14. خاکدان آفرینش را سواد اعظمیم

15. سعی در طی کردن طومار شهرت می کنیم

16. ورنه ما در باد دستی پیش پیش حاتمیم

17. مدتی آدم گل از نظاره فردوس چید

18. ای بهشت عاشقان آخر نه ما هم آدمیم

19. چشم ما پوشیده گردیده است از شرم حضور

20. ورنه با گل در ته یک پیرهن چون شبنمیم

21. دم زدن کفرست در جایی که عیسی ناطق است

22. حق به دست ماست گر خاموش همچون مریمیم

23. برنمی آید ز ابر آن آفتاب بی زوال

24. ورنه ما آماده فانی شدن چون شبنمیم

25. در ته یک پیرهن چون بوی گل با برگ گل

26. هم زیکدیگر جدا افتاده و هم با همیم

27. بی زبانی مخزن اسرار را باشد کلید

28. ما به مهر خامشی مستغنی از جام جمیم

29. روزی فرزند گردد هر چه می کارد پدر

30. ما چو گندم سینه چاک از انفعال آدمیم

31. چشم بد باشد به قدر نقش چون افتد زیاد

32. ما ز چشم شور مردم ایمن از نقش کمیم

33. عقده ها داریم در دل صائب از بی حاصلی

34. گر چه از آزادگی سرو ریاض عالمیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
* چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
شعر کامل
حافظ
* می کند پاک از سرشک سرخ روی ما رقیب
* از حسد دیدن نیارد رنگ بر رخسار ما
شعر کامل
جامی
* کشید از دامن معشوق دست از بیم رسوایی
* همین تقصیر بس تا دامن محشر زلیخا را
شعر کامل
صائب تبریزی