صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5535

1. نمی دانم چه نسبت با نسیم پیرهن دارم

2. که هم در مصرم و هم در جای بیت الحزن دارم

3. غبارآلود کرد آیینه صبح قیامت را

4. که دارد این زبان شکوه پردازی که من دارم

5. چه غم دارم اگر من دو عالم روی گرداند

6. سخن رو در من آورده است و من رو در سخن دارم

7. نه خارم کز وجود من گلستان ننگ بار آرد

8. عقیق نامدارم حق شهرت بر یمن دارم

9. عجب دارم به حرف و صوت از من دست بردارد

10. جهان آیینه و من طوطی شکر شکن دارم

11. چرا از سایه خود چون غزال از شیر نگریزم

12. گمان مشک در خود همچو آهوی ختن دارم

13. مزن دامن به شمع فطرت والای من صائب

14. که حق گرمی هنگامه بر نه انجمن دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می شود در لقمه اول ز جان خویش سیر
* بر سر خوان لئیمان هر که مهمان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس
* که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
شعر کامل
سعدی
* هر کرا اسرار کار آموختند
* مهر کردند و دهانش دوختند
شعر کامل
مولوی