صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5568

1. نیم خارج درین بستانسرا هر چند غمناکم

2. اگر هم خنده گل نیستم هم گریه تاکم

3. ز عشق است این که دارم در نظرها شوکت گردون

4. چو این تیغ از کفم بیرون رود یک قبضه خاکم

5. ندارم در نظرها اعتبار نقطه سهوی

6. چه حاصل کز سویدا مرکز پرگار افلاکم؟

7. ز خشکی گر چه نی در ناخن من می کند سودا

8. تهی پایی چو آید بر سر من خار نمناکم

9. به گرد خاطرم اندیشه رفتن نمی گردد

10. اگر چه پیش پای سیل افتاده است خاشاکم

11. از آن با چاکهای سینه خود عشق می بازم

12. که باشد چون قفس راهی به سوی گل زهر چاکم

13. من آن صیاد خوش خلقم در این صحرای پر وحشت

14. که خون صید مشک تر شود در ناف فتراکم

15. نمی آید گران بر خاطر آزرده بلبل

16. اگر بر روی گل غلط چو شبنم دیده پاکم

17. نسازم سبز چون صائب حدیث دشمن خود را؟

18. که طوطی می شود زنگار در آیینه پاکم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مه روی بپوشاند خورشید خجل ماند
* گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت
شعر کامل
سعدی
* ز دشمن جفا بردی از بهر دوست
* که تریاک اکبر بود زهر دوست
شعر کامل
سعدی
* شاخ عشق اندر ازل دان بیخ عشق اندر ابد
* این شجر را تکیه بر عرش و ثری و ساق نیست
شعر کامل
مولوی