صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 557

1. گریه از دل نبرد کلفت روحانی را

2. عرق شرم نشوید خط پیشانی را

3. لنگر درد به فریاد دل ما نرسید

4. تا که تسکین دهد این کشتی طوفانی را؟

5. دل آگاه ز تحریک هوا آسوده است

6. نیست از باد خطر تخت سلیمانی را

7. جان محال است که در جسم بود فارغبال

8. خواب، آشفته بود مردم زندانی را

9. جامه ای نیست به اندام تو چون عریانی

10. چند پنهان کنی این خلعت یزدانی را؟

11. زهر در مشرب من باده لب شیرین است

12. تا چشیدم قدح تلخ پشیمانی را

13. محو رخسار تو از هر دو جهان مستغنی است

14. مژه بیکار بود دیده قربانی را

15. آه ازین قوم سیه دل که گران می دانند

16. به زر قلب، وصال مه کنعانی را

17. نزند چون خط مشکین تو نقشی بر آب

18. مو برآید ز کف دست اگر مانی را

19. برندارم سر خود از قدم خم صائب

20. تا خط جام نسازم خط پیشانی را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تن آدمی شریف است به جان آدمیت
* نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
شعر کامل
سعدی
* ملامتم نکند هر که معرفت دارد
* که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام
شعر کامل
سعدی
* غم زمانه به بی حاصلان ندارد کار
* زنند سنگ به نخلی که بارور باشد
شعر کامل
صائب تبریزی