صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5592

1. رخی در ماتم مطلب به خون اندوده می خواهم

2. دلی چون دیده قربانیان آسوده می خواهم

3. زبانی سر به مهر خامشی چون غنچه پیکان

4. سری فارغ ز فکر بوده و نابوده می خواهم

5. ز صد رهرو به پیمودن یکی منزل نمی یابد

6. من از منزل نشان در راه ناپیموده می خواهم

7. ندارد ساده لوحی همچو من دنیای بی حاصل

8. که روی مطلب از آیینه نزدوده می خواهم

9. ز گلزاری که چون باد صبا صد پرده در دارد

10. من از مشکل پسندی غنچه نگشوده می خواهم

11. زهی غفلت که از ماتم سرای چرخ مینایی

12. دل خوش، جان بی غم، خاطر آسوده می خواهم

13. ز آهویی که نتوان یافت از شوخی غبارش را

14. من از غفلت برای زخم، مشک سوده می خواهم

15. نمی آید ز من همراهی هر نو سفر صائب

16. رفیقی پای در راه طلب فرسوده می خواهم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نصیب چرب زبانان شود حلاوت عمر
* همیشه صحبت بادام با شکر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی
* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ