صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5595

1. نشست از آسیای چرخ گرد شیب بر رویم

2. سفیدی می کند راه فنا از هر سر مویم

3. از آن بیماری من می شود هر روز سنگین تر

4. که گیرد گوش خود با هر که درد خویش می گویم

5. بود در دیده حق بین من دیر و حرم یکسان

6. ندارد سنگ کم در پله بینش ترازویم

7. از آن ساغر که در آغازش عشق از دست او خوردم

8. همان بیخود شوم هر گاه دست خویش می بویم

9. کلید از خانه دارد قفل وسواس و من از حیرت

10. گشاد عقده دل را از هر بیدرد می جویم

11. می گلگون چه سازد با دل پر خون من صائب؟

12. که من از ساده لوحی خون به خون پیوسته می شویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خلق خوش در نوبهار عافیت دارد مرا
* خاکساری در حصار عافیت دارد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
* هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
شعر کامل
حافظ
* به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
* ستاک نسترن گویی بت لاغر میانستی
شعر کامل
فرخی سیستانی