صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5661

1. بسته تر شد دل من داد چو خط دست به هم

2. کار زنجیر کند مور چو پیوست به هم

3. مژه بر هم زدن یار تماشا دارد

4. که شود دست و گریبان دو جهان مست به هم

5. نه چنان گشت پریشان دل صد پاره من

6. که به شیرازه آن زلف توان بست به هم

7. مگذر از صحبت یاران موافق زنهار

8. رشته و موم، شود شمع چو پیوست به هم

9. زلف او فتنه و خط آفت و خال است بلا

10. آه از آن روز که این هر سه دهد دست به هم

11. مگذر از چاشنی شهد خموشی صائب

12. که ز شیرینی آن، رخنه لب بست به هم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر چه جز معشوق باشد پرده بیگانگی است
* بوی یوسف را ز پیراهن شنیدن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* شکنج زلف پریشان به دست باد مده
* مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش
شعر کامل
حافظ
* یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
* دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
شعر کامل
حافظ