صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5835

1. طومار عمر طی شد و غافل نشسته ایم

2. در راه آرمیده چو منزل نشسته ایم

3. بالین ز تیغ کرده و آسوده خفته ایم

4. بر موج تکیه کرده و غافل نشسته ایم

5. موج وحباب تاج و کمر از محیط یافت

6. ما همچنان به دامن ساحل نشسته ایم

7. مشکل روان شود به دوصد نیش خون ما

8. از بس میان مردم کاهل نشسته ایم

9. حیرت نگر که بر دم شمشیر آبدار

10. در انتظار جلوه قاتل نشسته ایم

11. از دیر و کعبه دیده امیدوار خویش

12. پوشیده، روز و شب به در دل نشسته ایم

13. غفلت به ما چه ظلم ازین بیشتر کند؟

14. در دور چشم مست تو عاقل نشسته ایم

15. نومید از کشاکش بحر کرم نه ایم

16. صائب اگر چه تا مژه در گل نشسته ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یادگار جگر سوخته مجنون است
* لاله ای چند که از دامن صحرا برخاست
شعر کامل
صائب تبریزی
* بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالی‌ست
* شب چنین، روز چنان، آه! چه مشکل حالی‌ست!
شعر کامل
هلالی جغتایی
* گر من از عهدت بگردم ناجوانمردم نه مردم
* عاشق صادق نباشد کز ملامت سر بخارد
شعر کامل
سعدی