صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5933

1. یک چشم زدن فرقت می تاب نداریم

2. تا شیشه به بالین نبود خواب نداریم

3. تا بوسه چند از لب پیمانه نگیریم

4. چون شیشه خالی به جگر آب نداریم

5. در روز حریفان دگر باده گسارند

6. ماییم که می در شب مهتاب نداریم

7. از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

8. ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

9. از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

10. ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

11. از نقش تو فانوس خیالی شده هر چشم

12. چون شمع عجب نیست اگر خواب نداریم

13. در دایره بی سببی نقطه محویم

14. هرگز خبر از عالم اسباب نداریم

15. آیینه ما گرد تعلق نپذیرد

16. ما چشم به خاکستر سنجاب نداریم

17. گرگان به سمورند نهان تا به گریبان

18. ما بی دهنان طالع سنجاب نداریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن
* من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم
شعر کامل
حافظ
* دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
* باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
شعر کامل
سعدی
* کله ترگ و شمشیر جام منست
* به بازو خم خام دام منست
شعر کامل
فردوسی