صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5938

1. تا در خم این کارگه شیشه گرانیم

2. چون طفل در آیینه به حیرت نگرانیم

3. از رهگذر گوش، صدف کان گهر شد

4. ما هرزه در ایان همه چون موج زبانیم

5. در بتکده بیگانه تر از قبله نماییم

6. در کعبه سبک قدرتر از سنگ نشانیم

7. تا ترکش افلاک پر از تیر شهاب است

8. ما بی سر و پایان همه نارنج نشانیم

9. ما اخگر عشقیم که تا دامن محشر

10. در توده خاکستر افلاک نهانیم

11. بسیار سبکروح تر از شبنم صبحیم

12. هر چند که در چشم تو چون خواب گرانیم

13. گوشی نخراشیده صدای جرس ما

14. ما نرم روان قافله ریگ روانیم

15. چون مور اگر امروز به خاکیم فتاده

16. فرداست که در دست سلیمان زمانیم

17. نقش پی ما خضر ره پیشروان است

18. هر چند که چون گرد ز دنباله روانیم

19. خونابه دل آتش یاقوت گدازست

20. مگذار به این آبله ناخن برسانیم

21. در دیده کامل نظران نور یقینیم

22. هر چند که در چشم خسان خار گمانیم

23. رحمت ز سیه کاری ما روی سفیدست

24. ما سوختگان خال رخ لاله ستانیم

25. این آن غزل مرشد روم است که فرمود

26. ما پیله عشقیم که بی برگ جهانیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
* که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
شعر کامل
حافظ
* پروانه بر آتش زند از بهرتو خود را
* ای شمع تو هم حرمت پروانه نگه دار
شعر کامل
وحشی بافقی
* هزار جامه بدل کرد روزگار و هنوز
* حدیث دیده یعقوب و پیرهن باقی است
شعر کامل
صائب تبریزی