صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5997

1. چند بزم باده پنهان از حریفان ساختن؟

2. خویش را آراستن، آیینه پنهان ساختن

3. پنجه خورشید را در آستین دزدیدن است

4. عشق را در پرده ناموس پنهان ساختن

5. کار بر شیرازه زلف تو مشکل می شود

6. ورنه آسان است دلها را پریشان ساختن

7. می تواند مور، اگر بخت سخن یاری کند

8. پایتخت خویش از دست سلیمان ساختن

9. می چکد جای عرق خون از جبین آفتاب

10. نیست آسان سنگ را لعل بدخشان ساختن

11. از جوانمردی است با یک قرص همچون آفتاب

12. عالمی را بی نیاز از خوان احسان ساختن

13. چون صدف پیش ترشرویان برای قطره ای

14. دست خود را کاسه دریوزه نتوان ساختن

15. پیش دانا از تمام علم ها بالاترست

16. خویش را با دانش سرشار نادان ساختن

17. یا ز سیلاب حوادث رو نباید تافتن

18. یا نباید خانه در صحرای امکان ساختن

19. بر سر گفتار صائب را قدح می آورد

20. کار آیینه است طوطی را سخندان ساختن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
* وجود نازکت آزرده گزند مباد
شعر کامل
حافظ
* روی خوبت، ماه تابان من است
* ماه رویا! روی خوب از من متاب
شعر کامل
سلمان ساوجی
* رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب
* میزبان ماست هر کس می شود مهمان ما
شعر کامل
صائب تبریزی