صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 606

1. مکن به غنچه گره نوبهار عالم را

2. تبسمی کن و بگشای کار عالم را

3. به خنده ای گل بی خار می توانی کرد

4. اگر التفات کنی، خارزار عالم را

5. فلک سوار چو عیسی نمی توانی شد

6. ز خویش تا نفشانی غبار عالم را

7. کجی ز مار به افسون نمی توان بردن

8. چگونه راست توان کرد کار عالم را

9. مبند نقش اقامت که همچو موج سراب

10. قرار نیست دمی پود و تار عالم را

11. نتیجه ای به جز از خانمان خرابی نیست

12. خرابی دل امیدوار عالم را

13. عجب که روز قیامت ز خاک برخیزد

14. به دوش هر که نهادند بار عالم را

15. خوشا کسی که چو صائب ز خاکساری ها

16. به دیده خاک زند اعتبار عالم را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید تابنده بنمود پشت
* هوا شد سیاه و زمین شد درشت
شعر کامل
فردوسی
* بر بیاض گردن او نقطه ای از خال نیست
* از لطافت این ورق افشان نمی گیرد به خود
شعر کامل
صائب تبریزی
* نباید روشنی بردن به شب زین پس که بی آتش
* ز لاله دشت پر شمعست و از گل باغ پر شعله
شعر کامل
فرخی سیستانی