صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6086

1. رو نهان در دولت از اقبال محتاجان مکن

2. این در واکرده را در بسته از دربان مکن

3. هست در عین عدالت آب جان بخش حیات

4. چون سکندر جستجوی چشمه حیوان مکن

5. می توان از جوع تا جسم گران را روح کرد

6. روح را جسم گران از سیری ای نادان مکن

7. از سپر انداختن تا می شود مغلوب خصم

8. از نیام قهر تیغ خویش را عریان مکن

9. صبح را رخسار خندان از شفق در خون کشید

10. مد عمر خویش کوتاه از لب خندان مکن

11. می گدازندت به چشم شور چون ماه تمام

12. همچو ماه نو قبول پرتو احسان مکن

13. تا نگردی خوار در چشم عزیزان جهان

14. یوسف بی جرم را زنهار در زندان مکن

15. اختیار سر چو در دست تو ای سرگشته نیست

16. زندگی را صرف در فکر سر و سامان مکن

17. جز خموشی درد بی درمان ندارد چاره ای

18. شکوه چون بی طاقتان از درد بی درمان مکن

19. از نظر بازی دل معمور می گردد خراب

20. خانه ای را از برای روزنی ویران مکن

21. در نظر واکردنی طی می شود عمر حباب

22. تکیه ای بی مغز بر عمر سبک جولان مکن

23. دل به دریا کرده را هر موج صائب ساحل است

24. دست چون شستی ز جان اندیشه از طوفان مکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا کجاست خوشتر گفتم که قصر قیصر
* گفتا چه دیدی آن جا گفتم که صد کرامت
شعر کامل
مولوی
* نشود دیده من باز چو بادام به سنگ
* بس که از دیدن اوضاع جهان سیرم من
شعر کامل
صائب تبریزی
* ابجد عشق مجاز از نونیازان خوشنماست
* پیر گشتی واگذار این بازی طفلانه را
شعر کامل
صائب تبریزی