صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 612

1. ز عشق، سینه پر داغ گلشنی است مرا

2. به باغ خلد ز هر داغ روزنی است مرا

3. چرا به عقل ز دیوانگی پناه برم؟

4. که از جنون، دهن شیر مأمنی است مرا

5. چو شمع، مد حیاتم بود ز رشته اشک

6. به دیده هر مژه بی اشک سوزنی است مرا

7. همان ز بخت سیه پیش پا نمی بینم

8. اگر چه هر سر مو شمع روشنی است مرا

9. خجالت گنه از تیغ جانگدازترست

10. گذشتن از سر تقصیر، کشتنی است مرا

11. کنم چگونه ادا شکر دست و تیغ ترا؟

12. که هر شکاف ز دل صبح روشنی است مرا

13. نمی پرد به پر کاه دیگران چشمم

14. ز سیر چشمی، هر دانه خرمنی است مرا

15. مگر به بال و پر بیخودی رسم جایی

16. وگرنه نقش قدم چاه بیژنی است مرا

17. ز بار دل چو صنوبر درین شکفته چمن

18. نهفته در ته هر برگ شیونی است مرا

19. ز حرف سرد ملامتگران چرا لرزم؟

20. به آتش جگر گرم، دامنی است مرا

21. به گرد کعبه مقصود چون رسم صائب؟

22. ز عزم سست به هر گام رهزنی است مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید
* دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
شعر کامل
سعدی
* می کند پاک از سرشک سرخ روی ما رقیب
* از حسد دیدن نیارد رنگ بر رخسار ما
شعر کامل
جامی
* آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
* اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شعر کامل
وحشی بافقی