صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6359

1. در آتش است نعل می ناب دیگران

2. رنگین مساز خانه ز اسباب دیگران

3. اشکی که شورید از دل غمگین غبار دارد

4. خوشتر بود ز گوهر سیراب دیگران

5. بیداریی که جمع شود با خیال دوست

6. صد پرده به بود ز شکر خواب دیگران

7. پهلوی لاغری که کند کار بوریا

8. خوشتر بود ز بستر سنجاب دیگران

9. تا هست نم ز خون جگر در پیاله ام

10. لب تر نمی کنم ز می ناب دیگران

11. تا می توان ز رخنه دل فتح باب جست

12. حاجت نمی بریم به محراب دیگران

13. تا می توان نمود قناعت به آب خشک

14. هرگز مجوی طعمه ز قلاب دیگران

15. با آبرو بساز که چون آب تلخ و شور

16. گردد زیاده تشنگی از آب دیگران

17. باشد ز خود چو گوهر شب تاب نور من

18. مستغنیم ز پرتو مهتاب دیگران

19. چون خانه ای بود که برآرد ز خویش آب

20. گردد دکان هر که به دولاب دیگران

21. آن دست خشک باد که همچون سبو نشد

22. دست تسلی دل بی تاب دیگران

23. صائب مرا ز نام چه حاصل، که چون نگین

24. تر می کنم زمین خود از آب دیگران


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قصّۀ سوز دل پروانه را از شمع پرس
* شرح آن آتش نداند جز زبانی سوخته
شعر کامل
جامی
* چو از کوه بفروخت گیتی فروز
* دو زلف شب تیره بگرفت روز
شعر کامل
فردوسی
* با صد هزار جلوه برون آمدی که من
* با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی