صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6494

1. چو بنشیند، شود صد کوه تمکین همنشین با او

2. چو برخیزد ز جا، از جای برخیزد زمین با او

3. ز فیض داغ سودا دام و دد شد رام با مجنون

4. سلیمان می شود هر کس که باشد این نگین با او

5. نظر با ساعد سیمش چراغ صبح را ماند

6. برآرد گر ید بیضا سر از یک آستین با او

7. لب دعوی گشودن می دهد یادی ز بی مغزی

8. صدف لب بسته باشد تا بود در ثمین با او

9. مآل خواجه ممسک به زنبور عسل ماند

10. که نیشی ماند از صدخانه پرانگبین با او

11. من از شرح پریشان حالی دل عاجزم صائب

12. به سرگوشی مگر گوید دو زلف عنبرین با او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داروی تربیت از پیر طریقت بستان
* کادمی را بتر از علت نادانی نیست
شعر کامل
سعدی
* به گیتی که کشتست فرزند را
* دلیر و جوان و خردمند را
شعر کامل
فردوسی
* به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
* خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
شعر کامل
نظیری نیشابوری