صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6695

1. شهره می سازد سخن را در جهان استادگی

2. می کند این آب روشن را روان استادگی

3. از تأمل مستمع سازد سخن را خوش عنان

4. تیر را بخشد پر و بال از نشان استادگی

5. زندگی با تازه رویان عمر می سازد دراز

6. سرو را دارد جوان در بوستان استادگی

7. دل چو آگاه است کم آشفته می گردد حواس

8. گوسفندان را کند امن از شبان استادگی

9. از اقامت سبز شد در جوی خضر آب حیات

10. می شود زنگار بر آب روان استادگی

11. تا هدف را می توان در زیر بال و پر کشید

12. تیر را خوش نیست در بحر کمان استادگی

13. راحت منزل بود بر رهنوردان سنگ راه

14. می کند آب گوارا را گران استادگی

15. در چنین وقتی که گل واکرده آغوش وداع

16. در گشاد در مکن ای باغبان استادگی

17. پای در دامن کشیدن نیست بر پیران گران

18. بار باشد بر دل سرو جوان استادگی

19. از ثبات پا توان بر دشمنان فیروز شد

20. سرو را خط امان شد از خزان استادگی

21. کعبه را چون محمل لیلی به راه انداختم

22. شوق من نگذاشت در سنگ نشان استادگی

23. لازم پیری است صائب برگریزان حواس

24. در فتادن چون کند برگ خزان استادگی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر چمن پیرا ز آزادی نمی گردیم بار
* از دل صد پاره باشد چون صنوبر رزق ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* حال عشاق تو گلهای گلستان دانند
* که به سودای رخت جامه درانند هنوز
شعر کامل
فروغی بسطامی
* فریاد که از شش جهتم راه ببستند
* آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
شعر کامل
حافظ