صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6701

1. من گرفتم برنیارد موج شمشیر از نیام

2. از هوای خود خطر دارد حباب زندگی

3. در درازی عمر ما از خضر کوتاهی نداشت

4. رشته ما شد گره از پیچ و تاب زندگی

5. هر که دیوار یتیمی را چو خضرآباد کرد

6. گرد راه از خویش می شوید به آب زندگی

7. تا نگردیده است از قد دو تا پا در رکاب

8. بهره ای بردار صائب از شراب زندگی

9. در ته ابرست دایم آفتاب زندگی

10. بی سیاهی نیست هرگز داغ آب زندگی

11. می شود از تلخی تعبیر، زهر ناگوار

12. در نظرها گر چه شیرین است خواب زندگی

13. تا نفس در سینه ها مشق سراسر می کند

14. کاغذ با دست اوراق کتاب زندگی

15. نیست چندانی که سازد گرم چشم روزنی

16. جلوه پا در رکاب آفتاب زندگی

17. بر سکندر شد گوارا تشنگی، تا خضر را

18. غوطه در زهر ندامت داد آب زندگی

19. تلخیی دارد که ساغر را به فریاد آورد

20. می نماید گر چه لب شیرین شراب زندگی

21. تشنه می سازد به تیغ آبدار نیستی

22. خاکیان را منت خشک سراب زندگی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
* باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
شعر کامل
حافظ
* یا نباید خم ابروی تو شمشیر کشد
* یا به یاران همه سر خط امان باید داد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بترس از خدا و میازار کس
* ره رستگاری همین است و بس
شعر کامل
فردوسی