صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6715

1. گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی

2. زیر تیغ محفل آرا پای بر جا بودمی

3. اختیاری نیست سیر من ز دریا چون گهر

4. گر به دست من بدی در قعر دریا بودمی

5. باده تلخ مرا می بود اگر حب وطن

6. کی چنین آسوده در زندان مینا بودمی؟

7. سوختم در قید هستی، کاش در زندان خاک

8. این که در بند خودم در بند اعدا بودمی

9. صاف اگر می بود با این خوشگواری خون من

10. رزق آن لبهای میگون همچو صهبا بودمی

11. گر نمی شد دام راهم رشته طول امل

12. همچو سوزن در گریبان مسیحا بودمی

13. گر نمی زد راه مجنون مرا تدبیر عقل

14. با غزالان همسفر در کوه و صحرا بودمی

15. محو می کردم اگر از دل غبار جسم را

16. کی چنین در آب و در آیینه پیدا بودمی؟

17. بی سر و پایی فلک را حلقه آن در نمود

18. کاش من هم همچو گردون بی سر و پا بودمی

19. رفته ام بیرون ز خویش و در حجابم همچنان

20. نیستم باری چو اینجا کاش آنجا بودمی

21. روز نمی گرداند صائب از من آن آیینه رو

22. از صفای دل اگر آیینه سیما بودمی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر خم زلف تو یک جمع پریشان دارد
* وه که این سلسله صد سلسله جنبان دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* روا مدار خدایا که در حریم وصال
* رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
شعر کامل
حافظ
* ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن
* در این چمن که گلی بوده است یا سمنی
شعر کامل
حافظ