صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6725

1. تا به کی دل را سیاه از نعمت الوان کنی؟

2. چند در زنگار این آیینه را پنهان کنی؟

3. کشتی از دریای خون سالم به ساحل برده ای

4. صلح اگر بانان خشک از نعمت الوان کنی

5. می توانی خرمنی اندوخت از هر دانه ای

6. خرده خود صرف اگر در راه درویشان کنی

7. سرنمی پیچد ز فرمان تو گوی آفتاب

8. از عبادت قامت خود را اگر چوگان کنی

9. عاشقان خون از برای گریه کردن می خورند

10. تو ستمگر می خوری خون تا لبی خندان کنی

11. از عزیزی می شوی فرمانروای ملک مصر

12. صبر اگر بر چاه و زندان چون مه کنعان کنی

13. جوهر ذاتی ترا چون تیغ می گردد لباس

14. از لباس عاریت خود را اگر عریان کنی

15. چند از تیغ شهادت جان خود داری دریغ؟

16. تا به کی ضبط نفس در چشمه حیوان کنی؟

17. می شود از کیمیای صبر درمان دردها

18. چند صائب درد خودآلوده درمان کنی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
* همواره مرا کوی خرابات مقام است
شعر کامل
حافظ
* صورت یوسف نادیده صفت می‌کردیم
* چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت
شعر کامل
سعدی
* به ترانه‌های شیرین به بهانه‌های زرین
* بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را
شعر کامل
مولوی