صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6825

1. سینه باغی است که گلشن شود از خاموشی

2. دل چراغی است که روشن شود از خاموشی

3. بیشتر فتنه عالم ز سخن می زاید

4. مادر فتنه سترون شود از خاموشی

5. مهر زن بر لب گفتار که در بزم جهان

6. شمع آسوده ز کشتن شود از خاموشی

7. دل که در رهگذر باد حوادث شمعی است

8. چون چراغ ته دامن شود از خاموشی

9. بلبل از زمزمه خویش به بند افتاده است

10. از قفس مرغ به گلشن شود از خاموشی

11. هیچ طفلی نشنیدیم درین عبرتگاه

12. که لبش زخمی سوزن شود از خاموشی

13. دل ز روشنگر حیرت ید بیضا گردد

14. سینه ها وادی ایمن شود از خاموشی

15. گر توانی سپر از مهر خموشی انداخت

16. مو بر اندام تو جوشن شود از خاموشی

17. دل آزاد تو آن روز شود بی زنگار

18. که زبان سبز چو سوسن شود از خاموشی

19. خاک اگر در دهن رخنه گفتار زند

20. آدمی قلعه آهن شود از خاموشی

21. نیست جز مهر خموشی به جهان جام جمی

22. راز عالم به تو روشن شود از خاموشی

23. گر زبان را ز سخن پاک توانی کردن

24. خوشه ات صاحب خرمن شود از خاموشی

25. رشته عمر که بر سستی خود می لرزد

26. ایمن از بیم گسستن شود از خاموشی

27. کثرت و تفرقه در عالم گفتار بود

28. که جهانی همه یک تن شود از خاموشی

29. از ره حرف بود رنجش مردم صائب

30. کس ندیدیم که دشمن شود از خاموشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت
* که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز
شعر کامل
حافظ
* غم عاشق سرایت می کند معشوق را در دل
* ز آه و دود قمری سرو آخر شمع ماتم شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* هزار گونه ادب جان ز عشق آموزد
* که آن ادب نتوان یافتن ز مکتب‌ها
شعر کامل
مولوی