صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6831

1. تا کی اندیشه این عالم پرشور کنی؟

2. دست تا چند درین خانه زنبور کنی؟

3. خلوت خاص تو در خانه دل خواهد بود

4. خانه گل چه ضرورست که معمور کنی؟

5. چند در خواب رود عمر تو ای بی پروا؟

6. آنقدر خواب نگه دار که در گور کنی

7. شب پی خواب تو بس نیست که از بی خبری

8. روز نورانی خود را شب دیجور کنی؟

9. خردی را که نجات تو ازو خواهد بود

10. تا به کی غرقه به خون از می انگور کنی؟

11. رستم از سیلی تقدیر به خاک افتاده است

12. تا به کی تکیه به سرپنجه پرزور کنی؟

13. اگر از خوان قناعت نظری آب دهی

14. خاک عالم همه در کاسه فغفور کنی

15. نقد حال تو شود بی غمی عالم قدس

16. چون غم رفته و آینده ز دل دور کنی

17. خوشه اش روز جزا تاج سلیمان باشد

18. دانه ای را که نثار قدم مور کنی

19. سر چه باشد که دریغ از سخن حق دارند؟

20. اقتدا به که درین کار به منصور کنی

21. صائب از دردسر هر دو جهان باز رهی

22. سر اگر در سر عطار نشابور کنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باغبانا ز خزان بی‌خبرت می‌بینم
* آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
شعر کامل
حافظ
* میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرجست و بس
* جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش
شعر کامل
سعدی
* ترا کارهای درشتست پیش
* گهی گرگ باید بدن گاه میش
شعر کامل
فردوسی