صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 6836

1. چند چون چشم هوسناک به هر سو بینی؟

2. جمع شو تا هم از آیینه خود رو بینی

3. دیده بر شست گشا، چند ز کوته نظری

4. تیر مژگان ز کمانخانه ابرو بینی؟

5. حسن لیلی نبود پرده نشین ای مجنون

6. چند بنشینی و بر دیده آهو بینی؟

7. بالغ آن روز شود جوهر بینایی تو

8. که تو این دایره را چشم سخنگو بینی

9. گوی شو در خم چوگان سبکدست قضا

10. تا چو گردون سر خود در قدم او بینی

11. جنگ با گردش افلاک ز کوته نظری است

12. جنبش تیغ همان به که ز بازو بینی

13. تو که بر سینه الف می کشی از جلوه سرو

14. آه ازان روز که آن قامت دلجو بینی

15. صحبت جسم و روان زود ز هم می پاشد

16. این نه سروی است که دایم به لب جو بینی

17. کشتی شرم تو آن روز شود طوفانی

18. که نهان کرده خود را به ترازو بینی

19. می کنی دست طلب از مژه شوخ دراز

20. از تهی چشمی، اگر کاسه زانو بینی!

21. صائب از پرده افلاک قدم بیرون نه

22. تا چو خورشید دو صد لاله خود رو بینی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
* هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
شعر کامل
حافظ
* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی
* بس که زاهد به ریا سبحۀ صد دانه شمرد
* در همه شهر بدین شیوه شد انگشت نما
شعر کامل
جامی