صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 83

1. غوطه دادم در دل الماس داغ خویش را

2. روشن از آب گهر کردم چراغ خویش را

3. شد چو داغ لاله خاکستر نفس در سینه ام

4. تا ز خون چون لاله پر کردم ایاغ خویش را

5. چون شوم با خار و خس محشور در یک پیرهن؟

6. من که می دزدم ز بوی گل دماغ خویش را

7. بی خودی را گردش چشم تو عالمگیر ساخت

8. از که گیرم، حیرتی دارم، سراغ خویش را

9. می شود شور قیامت مرهم کافوریم

10. من که پروردم به چشم شور، داغ خویش را

11. عشرت ده روزه گل قابل تقسیم نیست

12. وقف بلبل می کنم دربسته، باغ خویش را

13. بیش ازین صائب نمی آید ز من اخفای عشق

14. چند دارم در ته دامن چراغ خویش را؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
* که حیف باشد از او غیر او تمنایی
شعر کامل
حافظ
* مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
* یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
شعر کامل
حافظ
* غالباً تلخی جان کندن من خواست طبیب
* که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
شعر کامل
هلالی جغتایی