صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 842

1. دارند اگر سر رشته ای در کف به ظاهر چنگ ها

2. در پنجه مطرب بود سر رشته آهنگ ها

3. از من مدان چون باغ اگر هر دم به رنگی می شوم

4. بی رنگی او می زند بر آب زینسان رنگ ها

5. موسی چه غم دارد اگر صد کوه طور از جا رود؟

6. سودا نمی پرد ز سر از حمله این سنگ ها

7. از ساده لوحی می شوم هر گام محو لاله ای

8. با آن که دور افتاده ام از کاروان فرسنگ ها

9. روزی که از می جام را می کردم جم روشنگری

10. در زنگ صائب غوطه زد آیینه فرهنگ ها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
* حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را
شعر کامل
سعدی
* مرو با زاهد رعنا در این راه
* که ایشان را در این ره پا به جانیست
شعر کامل
شاه نعمت‌الله ولی
* لقای تو چو نباشد بقای عمر چه سود
* پناه تو چو نباشد سپر چه سود کند
شعر کامل
مولوی