صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 932

1. پیش ساقی هر که آب رو درین میخانه ریخت

2. در دل پاک صدف چون ابر نیسان دانه ریخت

3. آسمان امروز با خونین دلان ناصاف نیست

4. لاله را در جام اول، درد در پیمانه ریخت

5. در گلوی شمع، اشک از تنگی جا شد گره

6. بس که در بزم تو بر بالای هم پروانه ریخت

7. در زمان شیر مستی طفل بازیگوش من

8. مهره گهواره جای سنگ بر دیوانه ریخت

9. فرصت خاریدن سر نیست در پایان عمر

10. رخت پیش از سیل می باید برون از خانه ریخت

11. قفل روزی در جوانی بستگی هرگز نداشت

12. ریخت تا دندان، کلید رزق را دندانه ریخت

13. آتش یاقوتم، افسردن نمی دانم که چیست

14. می توان از خون گرمم رنگ آتشخانه ریخت

15. از هواجویی درین دریای گوهر چون حباب

16. بر سر من خانه را آخر هوای خانه ریخت

17. صائب از دیوان من هر صفحه ای میخانه ای است

18. بس که از کلک سیه مستم سخن مستانه ریخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه تربیت شنوم یا چه مصلحت بینم
* مرا که چشم به ساقی و گوش بر چنگست
شعر کامل
سعدی
* در مقام حرف بر لب مهر خاموشی زدن
* تیغ را زیر سپر در جنگ پنهان کردن است
شعر کامل
صائب تبریزی
* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ