سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 156

1. مستور در ایام تو معذور نباشد

2. هر چند که این ممکن و مقدور نباشد

3. ماقوت رفتار نداریم، اگر یار

4. نزدیک‌تر آید، قدمی دور نباشد

5. مست می او گرد که مرد ره او را

6. اول صفت آنست که مستور نباشد

7. بی‌سر و قدت کار طرب راست نگردد

8. بی‌شمع رخت عیش مرا نور نباشد

9. با چشم تو خواهم غم دل گفت ولیکن

10. وقتی بتوان گفت که مخمور نباشد

11. ما جنت و فردوس ندانیم ولیکن

12. دانیم که در جنت ازین حور نباشد

13. از بوی سر زلف خودم صبر مفرمای

14. کین تاب و توان در من رنجور نباشد

15. هرکس که به کفر سر زلف تو بمیرد

16. در کیش من آنست که مغفور نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* درون فروماندگان شاد کن
* ز روز فروماندگی یاد کن
شعر کامل
سعدی
* مشو زنهار ایمن از خمار باده عشرت
* که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز خنده رویی گردون فریب رحم مخور
* که رخنه های قفس رخنه رهایی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی