سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 157

1. دل شکسته من تا به کی حزین باشد؟

2. دلا مشو ملول، عاشقی چنین باشد

3. هزار بار بگفتم که گوشه گیر ای دل

4. ز چشم او که کمین شیوه‌اش کمین باشد

5. حدیث من نشنیدی به هیچ حال و کسی

6. که نشنود سخن دوست حالش این باشد

7. مرا دلی است پریشان و چون بود مجموع؟

8. دلی که با سر زلف تو همنشین باشد

9. دلم ربودی و گر قصد دین کنی سهل است

10. کرا مضایقه با چون تویی به دین باشد

11. بر آستان تو دریا دلی تواند زیست

12. که در به جای سرکشش در آستین باشد

13. به آروزی رخت هر گیاه که بعد از من

14. ز خاک من بدمد ورد و یاسمین باشد

15. چو سر زخاک بر آرم هنوز چون صبحم

16. صفای مهر تو تابنده از جبین باشد

17. مرا که روی تو امروز دیده‌ام فردا

18. چه التفات به دیدار حور عین باشد

19. خیال لعل لبت بر سواد دیده من

20. مصور است چو نقشی که بر نگین باشد

21. فدای یار کن این جان نازنین سلمان

22. چه جان عزیزتر از یار نازنین باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به نوبت‌اند ملوک اندرین سپنج سرای
* کنون که نوبت تست ای ملک به عدل گرای
شعر کامل
سعدی
* رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
* بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
شعر کامل
سعدی
* دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
* و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم
شعر کامل
حافظ