سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 254

1. کار دنیا نیست چندان کار و باری، گو مباش

2. اختیاری کو ندارد اختیاری، گو مباش

3. کار و بار روز بازار جهان هیچ است، هیچ

4. کار اگر این است، ما را هیچ کاری گو مباش

5. ما برون از شش جهت داریم عالی گلشنی

6. گر نباشد گلخنی بر رهگذاری گو مباش

7. گر سپهر از پای بنشیند، بخاری گو مخیز

8. ور زمین از جای برخیزد، غباری گو مباش

9. گر بخواهد ماند جان بر خاک، باری گوهرم

10. ور بخواهد رفت سر بر دوش، باری گو مباش

11. عارفان از نعمت دنیا و عقبی عاریند

12. گر نباشد این دو ما را نیست عاری، گو مباش

13. صد هزاران بلبل خوشگوست در باغ وجود

14. گر نباشد چون تویی سلمان، هزاری گو مباش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* انگور سیاهست و چوماهست و عجب نیست
* زیرا که سیاهی صفت ماه روانست
شعر کامل
منوچهری
* باده کو تا به من آن تلخ زبان رام شود؟
* تلخی می نمک تلخی بادام شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* امشب شراب وصلت بر خاص و عام ریزم
* شادی آنک ماهت بر روزنست امشب
شعر کامل
مولوی