سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 271

1. من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده دیده‌ام

2. گاهی ز دل بود گله، گاهی ز دیده‌ام

3. من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده‌ام کنون

4. از دل ندیده‌ام همه از دیده دیده‌ام

5. آه دهن دریده مرا فاش کرد راز

6. او را گناه نیست، منش برکشیده‌ام

7. اول کسی که ریخته است آب روی من

8. اشک است کش به خون جگر پروریده‌ام

9. عمری بدان امید که روزی رسم به کام

10. سودای خام پخته‌ام و نا رسیده‌ام

11. تا مهر ماه چهره تو در دلم نشست

12. از مهر و ماه مهر بکلی بریده‌ام

13. عشقت به جان خریدم و قصدم به جان کند

14. بر جان خویش دشمن جان را گزیده‌ام

15. بازا که در غم تو به بازار عاشقان

16. جان را بداده و غم عشقت خریده‌ام

17. شیدا صفت شراب غمت خورده‌ام بسی

18. لیکن ز باغ وصل تو یک گل نچیده‌ام

19. گویند بوی زلف تو جان تازه می‌کند

20. سلمان قبول کن که من از جان شنیده‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
* ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
شعر کامل
سعدی
* آنچه دیدی بر قرار خود نماند
* وینچه بینی هم نماند بر قرار
شعر کامل
سعدی
* نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
* هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
شعر کامل
حافظ