سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 308

1. تا کی آخر خاطر اندر بند هجران داشتن؟

2. یوسف جان عزیزان را به زندان داشتن

3. تا کی ای نور بصر کردن نظر با دیگران

4. همچو چشم از مردم خود روی پنهان داشتن

5. چند کردن روی در مشتی پریشان همچو زلف

6. زان سبب مجموع را خاطر پریشان داشتن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق جز دولت و عنایت نیست
* جز گشاد دل و هدایت نیست
شعر کامل
مولوی
* آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
* هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه
شعر کامل
سعدی
* خضاب تازه ای هر دم به روی کار می آری
* شدی پیر و همان دست از سیه کاری نمی داری
شعر کامل
صائب تبریزی