سلمان ساوجی_دیوانقطعه ها (فهرست)

قطعه شمارهٔ 86

1. خدایگانا چو شد اشارتت که رهی

2. به ملک فارس به تحصیل وجه زر برود

3. گمان بنده نبود آنکه بعد چندین سال

4. ز درگهت به چنین کار مختصر برود

5. ولی به حکم قضا بر رضا چه چاره بود

6. چو هست حکم قضا گو بدین قدر برود

7. به خاک پای عزیزت که گر به آب سیاه

8. اشارت تو بود چون قلم به سر برود

9. اگرچه رفتن او هر چه دیرتر بکشید

10. کنون چو می‌رود آن به که زودتر برود

11. بساز کار من امروز زانکه می‌ترسم

12. که گر دو روز بمانم یکی دگر برود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبر کن بر سخن سردش زیرا کان دیو
* نیست آگاه هنوز، ای پسر از نرخ پیاز
شعر کامل
ناصرخسرو
* نیست ممکن از زبان خوش کسی نقصان کند
* چرب نرمی غوطه در شکر دهد بادام را
شعر کامل
صائب تبریزی
* چشم دل باز کن که جان بینی
* آنچه نادیدنی است آن بینی
شعر کامل
هاتف اصفهانی