سلمان ساوجیجمشید و خورشید (فهرست)

قسمت 97 - قطعه

1. در آن روز وداع آن ماه خوبان

2. لبم بر لب نهاد و گفت نرمک

3. ز روی حسرت او با من همی گفت:

4. هذا فراق بینی و بینک

5. همه شب با دوتن افسر در آن دشت

6. تماشا را بدان مهتاب می گشت

7. طوافی گرد آب و سبزه می کرد

8. ز ناگه ره بدان منزل در آورد

9. به یک منزل دو مه را دید با هم

10. نشسته هر دو چون بلقیس با جم

11. نوای چنگ و بانگ رود بشنود

12. بدان فرخ مقام آهنگ فرمود

13. در آن مهتاب خرم بود خورشید

14. نشسته چون گلی در سایه بید

15. چو مادر را بدید از دور بشناخت

16. صنم خود را به بیدستان درانداخت

17. به دستان چون فلک نقشی عیان کرد

18. به بیدستان چو گل خود را نهان کرد

19. زمانه قاطع عیش است و شادی

20. نمی خواهد به غیر از نامرادی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
* که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
شعر کامل
حافظ
* شکر این تلخ نگاهان به چه عنوان گویم؟
* که به من شهد ز پیمانه حنظل دادند
شعر کامل
صائب تبریزی
* ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
* که بی وجود شریفت جهان نمی‌بینم
شعر کامل
سعدی