سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 149

1. هر کو به راه عاشقی اندر فنا شود

2. تا رنج وقت او همه اندر بلا شود

3. آری بدین مقام نیارد کسی رسید

4. تا همتش بریده ز هر دو سرا شود

5. راهیست بلعجب که درو چون قدم زنی

6. کمتر منازلش دهن اژدها شود

7. بی چون و بی چگونه رهی کاندر و قدم

8. گاهی زمین تیره و گاهی سما شود

9. در منزل نخستین مردم ز نام و ننگ

10. از روزگار مذهب و آیین جدا شود

11. هر کس نشان نیافت از این راه بر کران

12. آن مرد غرقه گشته به دریا کجا شود

13. در کوی آدمی نتوان جست راه دین

14. کاندر نسب عقیدهٔ مردم دو تا شود

15. زاندر که آمدی به همان بایدت شدن

16. پس جز به نیستی نسب تو خطا شود

17. صحرا مشو که عیب نهانست در جهان

18. ور عیب غیب گردد عاشق فنا شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
* چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* گلی دیدم نچیدم بامدادش
* دریغا چون شب آمد برد بادش
شعر کامل
نظامی
* بدخواه تو خود را به بزرگی چو تو داند
* لیکن مثلست آنکه چناری و کدویی
شعر کامل
انوری